استرس چیست ؟ و راهکارهای مقابله با استرس کدام است ؟
استرس بخش جدانشدنی از انسان ها در طول زندگی است ؛ دکتر «هانس سلیه» استرس را ادویه زندگی می داند و معتقد است استرس می تواند بهترین مشوق و انگیزه برای رسیدن به موفقیت و عظمت باشد .
امروزه با پیشرفت تکنولوژی و پیچیده شدن زندگی عواملی که می تواند استرس در افراد به وجود بیاورد بسیار بیشتر شده است ؛ بسیاری مواقع از واژه استرس به درستی استفاده نمی شود ،چرا که افراد از واژه استرس برای بیان وضعیت احساسی و ذهنی و جسمی خود استفاده می کنند ؛ مثلا فرد نگران است و می گوید استرس دارم و … اما باید بدانیم که استرس با اضطراب و نگرانی یا احساسات دیگر فرق دارد ؛ استرس در واقع سازگار شدن فرد با موقعیت ها و وضعیت جدید است ؛ هرجا که تغییری در زندگی روی می دهد ما با استرس روبرو می شویم ؛ در واقع استرس فشاری است که در زمان تغییرات کوچک و بزرگ به فرد وارد می شود . درحالی که نحوه برخورد فرد با استرس و تغییرات احساسی و هیجانی که تجربه می کند می تواند اضطراب ، نگرانی ، وحشت ، ترس و غیره باشد .
به این معنا استرس ها میتوانند انواع و اقسامی داشته باشند : از استرس های مثبت که در زمان تغییرات مثبت زندگی بر انسان روی می دهد تا استرس های منفی کوچک و بزرگ که در زمان رویدادهای منفی زندگی یا در زمانی که درک و دیدگاه فرد در مورد یک اتفاق منفی باشد ، به فرد وارد می شود . استرس های فاجعه آمیز و شدید مانند سیل و زلزله و جنگ ویا مورد تجاوز و آسیب قرار گرفتن ، که در آن ها فرد احساس می کند کنترلی بر اوضاع ندارد ؛ استرس های معمولی و نرمال که در طول زندگی رخ میدهد ، مانند رفتن به مدرسه یا دانشگاه ، استخدام در شغل جدید ، بیماری خود یا عزیزان ، ازدواج ، مهاجرت و حتی خریدکردن وسیله ای که لازم است و… استرس های جزئی یا میکرو استرس ها مثل ایستادن در صف اتوبوس یا نگرانی از پیدا کردن جای پارک و ….
استرس ها از نظر طول مدتی که فرد با آن ها مواجه می شود نیز می توانند کوتاه مدت باشند یا بلند مدت ؛ در استرس کوتاه مدت فرد زمان زیادی برای مبارزه یا مواجهه با استرس صرف نمی کند اما در استرس های بلندمدت فرد به مدت زیادی در معرض استرس قرار می گیرد و بنابراین میزان آسیبی که ممکن است ببیند یا مقدار انرژی که باید صرف کند بسیار است
موضوعی که در اینجا باید به آن توجه کنیم در تفاوت استرس و اضطراب نهفنه است و آن این که استرس می تواند عامل به وجود آورنده اضطراب بوده و در نتیجه اضطراب هم باعث برانگیختن احساسات و هیجانات منفی شده و به فرد آسیب بزند .
پس اهمیت استرس از آنجا ناشی میشود که می تواند بر سلامت جسم و روان ما تأثیر بگذارد .
در اینجا لازم است با مکانیزم تأثیر گذاری استرس بر سیستم عصبی و هورمونی و تغییراتی که در جسم ایجاد می کند آشنا شویم :
وقتی فرد در معرض استرس قرار می گیرد سیستم فیزیولوژیکی او سه مرحله را طی می کند :
مرحله اول : هشدار
مرحله دوم : مقاومت
مرحله سوم : خستگی و فرسودگی
مرحله «هشدار» زمانیست که فرد با عامل استرس زا روبرو می شود و تعادل سیستم ذهنی و جسمی به هم می خورد در این مرحله بدن واکنش های مختلفی نشان می دهد . آن چه به چشم می آید واکنش های بدنی فرد است مانند : تپش قلب ، تعریق ، برانگیختگی کلی و بیقراری و …
از نظر سلیه در مغز موجودات زنده سیستمی بنام « واکنش جنگ و گریز » هست که در زمانی که موجود زنده احساس خطر می کند این سیستم فعال می شود ، مغز انسان ها هم از زمان های دور که فرد هر لحظه در خطر حمله و آسیب قرار داشته به این سیستم مجهز شده بنابراین در زمان احساس فشار و استرس ، قسمت قدیمی مغز ما نیز این سیستم را فعال می کند ؛ البته افراد بسته به ویژگی های روانی و ذهنی که دارند واکنش های جنگ و گریزشان هم با شدت و ضعف متفاوتی عمل می کند در برخی افراد سیستم جنگ و گریز بسیار حساس بوده و با کوچکترین محرکی برانگیختگی بالایی نشان می دهد ؛ مثالی که من در این مورد میزنم نحوه تنظیم حساسیت دزدگیر اتومبیل است در برخی اتومبیل ها دزدگیر را به گونه ای تنظیم کرده اند که با کوچکترین لمس یا حرکت به صدا در می آید آدم هایی هم که سیستم جنگ و گریز آن ها آستانه پایینی دارد بطور طبیعی چنین خاصیتی دارند .
تأثیر استرس بر روح و روان انسان ها به دو عامل بستگی دارد ؛ یکی میزان برانگیختگی جسمی و هورمونی فرد است که همانطوری که در بالا گفته شد از فردی به فرد دیگر متفاوت است ، بنابراین فردی که سیستم هشدار او آستانه پایینی دارد و از نظر جسمی و عصب شناختی برانگیختگی بیشتری در او اتفاق می افتد استرس و فشار بیشتری را تجربه می کند ؛ بنابراین در مقابله با استرس فرد باید بتواند مهارت های لازم برای آرام کردن سیستم فیزیولوژیکی و عصبی – عضلانی خود را فراگرفته و در مواقع ضروری از این مهارت ها استفاده کند . اما فردی که آستانه تحمل بالایی دارد به طور طبیعی استرس ها ضربه کمتری به او می زنند و تجربه متفاوت و آسیب کمتری را متحمل خواهد شد .
آن چه در زمینه مقابله با استرس بسیار مهم است این است که افراد به علت تجربیات متفاوتی که در گذشته زندگی خود داشته اند یا نحوه تربیت و الگوهای فکری و احساسی متفاوتی که کسب کرده اند ، حتی با وجود یکسان بودن شرایط جسمی و فیزیولوژیکی و برانگیختگی بدنی ، در مقابل استرس های یکسان واکنش های متفاوتی نشان می دهند ، از این دیدگاه بیشتر مشکلات روانشناختی ،به نحوه تعبیر و تفسیر عامل استرس زا و نیزتصویری که فرد از توانایی های خود دارد و هم چنین به دیدگاه وی به دنیا و دیگران و نحوه ی نگرش او به آینده بستگی دارد در این مقوله نفر بسیاری از افراد به خاطردیدگاه های مثبت تر و الگوهای فکری و احساسی سالم تری که دارند بدون گرفتار شدن در دام مشکلات روانی و عصبی شکل های مختلف استرس را تجربه کرده و زندگی سالم تری را خواهند داشت .
اما آن چه افراد را در معرض آسیب های روانشناختی و ابتلابه اختلالات روانی مانند افسردگی و … قرار می دهد الگوهای معیوب فکری و احساسی آن هاست ؛ افکار منفی و تعبیر و تفسیرهای منفی که فرد در طول زندگی خود نسبت به آن ها شرطی شده و آن ها را جزء لاینفک زندگی خود می داند ، نگرش منفی به خود یا افراد دیگر و ناامیدی نسبت به آینده ، دادن معنای منفی به تجربیات زندگی و درماندگی در مقابل مسائل و تغییرات کوچک و بزرگ و غیر قابل انعطاف بودن دیدگاه فرد در زندگی مؤلفه های مهمی هستند که فرد را در مقابله با استرس ضعیف تر و آسیب پذیرتر می کنند .
توصیه مهمی که روانشناسان به ما می کنند این است که با در نظر گرفتن ویژگی های جسمی و فیزیولوژیکی خود و این که میزان برانگیختگی ما در مقابل استرس ها در چه شدت و وضعیتی خواهد بود و هم چنین با آشنایی بیشتر با الگوهای فکری خودمان و هم چنین شناخت احساس ها و هیجاناتی که در هر لحظه در وجود ما جریان دارد سعی کنیم روش های آرام سازی و نیز اصلاح و کنترل افکار و احساساتمان را یاد بگیریم تا بتوانیم در مقابل استرس های ریزو درشت زندگی بهتر مقابله کنیم .
در گفتمان بعدی شما را با تعدادی از این روش ها آشنا خواهم کرد .
محمدعلی محمدی – روانشناس بالینی – درمانگر